درمان های روانشناسی

سوگ و سوگواری

درمان سوگ در مرکز مشاوره رامش

سوگواری برای زندگی هر انسانی که به بزرگ‌‌‌‌سالی می‌‌‌‌رسد مهم است. چون زندگی هر آدمی در بزرگ‌‌‌‌سالی تحت تأثیر فقدانِ ناگزیر و بی‌‌‌‌بازگشتِ همۀ چیزهایی است که در شکوفایی آن‌‌‌‌ها نقش داشته‌‌‌‌: عشق، سلامتی، معنا، خوشبختی، موفقیت، ثروت، زیبایی و درنهایت، خود این زندگی.

پاسکال می‌‌‌‌نویسد: پردۀ پایانی، هرقدر هم که بقیۀ نمایش زیبا باشد، خون‌‌‌‌بار است و پایان همیشه یکسان است: گور. وضعیت وقتی بدتر می‌‌‌‌شود که بدانیم گور دهانش را نه‌‌‌‌ فقط برای شما، بلکه برای همۀ افراد و همۀ چیزهایی که تا به‌‌‌‌ حال دوست داشته‌‌‌‌اید باز می‌‌‌‌کند. 

مسیحیان و برخی دیگران امید را چون مایۀ تسلی در اختیار دارند، اما باز هم فقدان‌‌‌‌ها ناگزیرند و سوگواری از معدود کارهایی است که می‌‌‌‌توانیم در مواجهه با آن‌‌‌‌ها انجام دهیم -شاید تنها کاری که با آن فقدان‌‌‌‌ها رویارو می‌‌‌‌شود.

سوگواری چیست؟

اما سوگواری دقیقاً چیست و درست انجام‌‌‌‌دادن آن چطور به یک زندگی کاملاً انسانی کمک می‌‌‌‌کند؟ این‌‌‌‌ها پرسش‌‌‌‌های خوبی‌‌‌‌اند که به‌‌‌‌ندرت به آن‌‌‌‌ها پرداخته می‌‌‌‌شود. جاناتان لیر، در تصور پایان: سوگواری و زندگی اخلاقی، به شیوه‌‌‌‌ای آموزنده و به زبانی خوش و روشن به همین پرسش‌‌‌‌ها پرداخته استلیر سوگواری را شاهدی بر سلامتی، شکوفایی و زندگی خوب می‌‌‌‌داند. سوگواری نشان می‌‌‌‌دهد که ما وابستگی‌‌‌‌هایی داریم، یا عشق‌‌‌‌هایی؛ وقتی که این‌‌‌‌ها از ما گرفته می‌‌‌‌شوند برای جبران نبودنشان سوگواری می‌‌‌‌کنیم.

سوگ درمانی و یا درمان سوگ در مرکز مشاوره رامش

شیوه های سوگواری

یکی از شیوه‌‌‌‌های سوگواری خیال‌‌‌‌ پردازی است که هدف از آن جبران و بازسازی آن فقدان به شکلی است که سوگوار او را می‌‌‌‌فهمیده و می‌‌‌‌فهمد، یک سوگواری رها و بدون چالش، مثل کودکی که در حال بازی با اسباب‌‌‌‌ بازی‌‌‌‌اش غرق آن می‌‌‌‌شود. بازی‌‌‌‌ نکردن و ناتوانی در بازی‌‌‌‌ کردن به این معناست که در انسان بودن ناکام مانده‌‌‌‌ایم؛ همچنین است درمورد سوگواری. سوگواری «فعالیتی شبیه به بازی‌‌‌‌کردن است، فعالیتی متعلق به حافظه و تخیل که در آن فرد موردعلاقه به یاد آورده می‌‌‌‌شود» و به‌‌‌‌خودی‌‌‌‌خود هم به سلامت انسان کمک می‌‌‌‌کند و هم شاهدی بر سلامت انسان است.

سوگواری نشان می‌‌‌‌دهد که فرد فقدان خوبی‌‌‌‌ها را به یاد می‌‌‌‌آورد و با آن کنار می‌‌‌‌آید و آن را در زندگی جاری خویش جای می‌‌‌‌دهد.

جنبه درمانی سوگواری

سوگواری تا حد زیادی جنبۀ درمانی دارد: تمرکز آن بر فقدان خوبی‌‌‌‌هاست و ربط چندانی به شیون‌‌‌‌ کشیدن از سر ناراحتی برای فقدان‌‌‌‌ها ندارد. لیر، سوگواری را امری مکرر می‌‌‌‌داند، واکنشی تکراری به آنچه داده شده و گرفته شده و پایانی بر آن نیست. او در اینجا فهمی مثبت از تکرار دارد -که می‌‌‌‌توان آن را تکرار ناهمان گفت- و این با تکرار منفی که در آثار فروید و پیشینیان او آمده فرق دارد. تکرار سوگواری به معنای گیر افتادن در باتلاق روان‌‌‌‌ نژندی یا گرفتار شدن به کاری تکراری همچون سیزیف نیست، بلکه به امید شهادت می‌‌‌‌دهد: شاهدی است بر امکان‌‌‌‌هایی که با اندیشیدن دوباره به آن فقدان و تصور دوبارۀ جای خالی او در زندگیِ جاریِ کنونی ایجاد می‌‌‌‌شوند، شاهدی است بر اینکه انجام‌‌‌‌ دادن دوباره و دوبارۀ همان کار (مثل نمازخواندن روزانه) موجب می‌‌‌‌شود فرد با آنچه پیش از سوگواری بوده است فرق کند. لیر می‌‌‌‌نویسد: «وحدت و بداعت تکرار موجب وحدت و بداعت زندگی می‌‌‌‌شود» و این به‌‌‌‌ویژه درمورد سوگواری مکرر صدق می‌‌‌‌کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *